حق (حدیث)حق، وصف و مصدری پربسامد در قرآن و حدیث و متون فقهی، دالّ بر راستى و واقعیت. این واژه در فلسفه و عرفان نیز كاربرد فراوان دارد. ۱ - جوامع حدیثیدر جوامع حدیثی، درباره شناخت حق، استواری در راه حق و تقابل آن با باطل، مطالب بسیاری آمده است. بنابر روایات، شناخت حق از نشانههای بصیرت و دانایی است. همچنین کمال عقل در پیروی از حق و تواضع در برابر آن نهفته است. در مقابل، پیروی از هوای نفس، فراموشی آخرت و کثرتِ نزاع جاهلانه، از جمله عواملی است که انسان را از حق باز میدارد. [۵]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۴۲، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
[۶]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۸۴، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
[۷]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، حکمت ۳۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
طبق حدیثی از پیامبر اکرم، راه معرفت حق، معرفت نفس، راه موافقت با حق، مخالفت با نفس، راه رسیدن به رضایت حق، سخط بر نفس، راه رسیدن به حق، هجرت از نفس، راه طاعت حق، عصیان بر نفس، راه ذکر حق، فراموش کردن نفس و راه قرب به حق و انس با آن، دوری و وحشت از نفس است. [۹]
ابن ابیجمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، ج۱، ص۲۴۶، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵.
همچنین در حدیثی منسوب به علی علیهالسلام، معروف به حدیث حقیقت، امام در پی پرسش مُصرّانه کمیل بن زیاد از چیستی حقیقت، در چند عبارت عرفانی آن را وصف میکند. ۲ - لزوم عمل به حقدر احادیث بر لزوم عمل به حق و پایداری بر آن بسیار تأکید شده است، حتی اگر پیامدهایی سخت، مانند قطعهقطعه شدن یا سوزانده شدن، داشته باشد. علی علیهالسلام به فرزند خود سفارش میکند برای حق به هر دشواریای وارد شود و شکیبایی ورزیدن در راه حق را نیکوترین خصلت برمیشمارد. [۱۳]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، نامه ۳۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
قرین گشتن سفارش التزام به حق با توصیه به صبر، دشواری پایداری در راه حق را به خوبی نشان میدهد. [۱۴]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، نامه ۵۳، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
بنابر حدیثی از امام باقر علیهالسلام، «اِصبِر عَلَی الحَقِّ وَ اِن کان مُرّآ» وصیتِ همه امامان بوده است. البته به تصریح امام علی علیهالسلام، حق به رغم سنگینی، گوارا، و باطل در عین سبکی، بدفرجام است و اهل حق مدتی کوتاه در سختی و مدتی طولانی در عافیت و آسایشاند. [۱۶]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، حکمت ۳۷۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
احادیث بسیاری نیز درباره لزوم بازگو کردن حق حتی در مواردی که به ضرر فرد باشد، و همچنین گفتن حق در رضا و غضب، وارد شده است. [۱۸]
احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج۳، ص۵۵، بشرح جلالالدین سیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰.
[۱۹]
ابن حِبّان، صحیح ابن حبّان، ج۲، ص۷۹، بترتیب ابن بلبان، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳.
[۲۰]
ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۲، ص۵۲۶، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
[۲۱]
الاختصاص، (منسوب به) محمد بن محمد مفید، ج۱، ص۳۲، چاپ علیاکبر غفاری، بیروت:مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲.
بر اساس حدیث مشهور نبوی، برترین جهاد، گفتن کلام حق در برابر سلطانِ جائر است. [۲۲]
ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، ج۳، ص۱۹، بیروت: دارصادر، (بیتا).
[۲۳]
ابن ماجه، سنن ابن ماجة، ج۲، ص۱۳۳۰، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بیتا).
[۲۴]
علی بن حسامالدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، ج۱۵، ص۹۲۳، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹.
برخی از خطبههای حضرت علی علیهالسلام، بر آمیختگی مداوم حق و باطل و در نتیجه لزوم افشای باطل برای جلوهگر ساختن حق دلالت دارد؛ در کلام علی علیهالسلام این وضعیت شبههناک، جولانگاه شیطان برای استیلا یافتن بر اهل باطل خوانده شده، اما در عین حال بر این نکته تأکید شده است که دوستان خدا به لطف حق و با هدایت نور یقین، نجات مییابند. [۲۵]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۳۸، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
[۲۶]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۵۰، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
[۲۷]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۱۰۴، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
۳ - توصیف اهل حقاز جمله مسائلی که در احادیث شیعی بسیار مورد توجه قرار گرفته، توصیف اهل حق است. بر اساس این روایات، امامان علیهمالسلام با حقاند و حق با آنهاست، امر ایشان حق است و هر قضاوت حقی نزد آنهاست. [۲۸]
محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «صلّی الله علیه و آله»، ص ۴۹، چاپ محسن کوچهباغی تبریزی، قم ۱۴۰۴.
[۳۰]
ابن ابی زینب، الغیبة، ج۱، ص۷۷، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
[۳۱]
ابن بابویه، کمالالدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۷۸، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
علی علیهالسلام تصریح میکند که رایت حق در دست اهلبیت علیهمالسلام است و تنها راه رستگاری، همراهی با آنان و پیروی از آنان است. [۳۲]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۸۷، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
[۳۳]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۱۰۰، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
[۳۴]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۲۳۹، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
همچنین نقل شده که دین حق دین همراه با ولایت است؛ و رویگردانی از ولایت اهل حق مایه هلاک است. [۳۶]
ابن بابویه، کتاب الخصال، ج۱، ص۶۲۶، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش.
اگرچه سخن مشهور علی علیهالسلام («اِعرِف الحَقَ تَعرِف اَهلَهُ») به حارث بن حوط در جنگ جمل، [۳۷]
احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۳۹، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴.
[۳۸]
یعقوبی، تاریخ، ج۲، ص۲۱۰.
[۴۰]
محمد بن حسن طوسی، الامالی، ج۱، ص۶۲۶، قم ۱۴۱۴.
بر این دلالت دارد که شناختن حق بر شناختن اهلِ آن مقدّم است؛ اما در احادیث متعددی از رسول خدا، که در کتابهای فریقین آمده است، علی علیهالسلام و عمار یاسر، صراحتا معیار شناخت حق و اهل آن معرفی شدهاند. [۴۱]
سلیمان بن احمد طبرانی، کتابالدعاء، ج۱۰، ص۹۶، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۳.
[۴۳]
ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، ج۳، ص۱۱۳۹، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲.
[۴۴]
ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، ج۲، ص۲۹۷، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵۱۳۸۷/ ۱۹۶۵۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بیتا).
مضمون این روایات، که به وقوع اختلاف و نبرد میان مسلمانان پس از رحلت پیامبر اشاره دارد، در واقع به مسلمانان کمک میکرد که در فضایی که حق و باطل به هم آمیخته بود، حق را از باطل تمیز دهند. ۴ - تقابل حق و باطلدر احادیث شیعی به تقابل دولت حق با دولت باطل نیز اشاره شده و مصداق اَتمِّ دولت حق، دولت قائم آلمحمد علیهالسلام دانسته شده است که در آن حق و عدلْ ظاهر، دلها به هم نزدیک، و حدود الهی اجرا میشود و حق به اهلش بازمیگردد. [۴۷]
ابن ابی زینب، الغیبة، ج۱، ص۳۳۴، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲.
[۴۸]
ابن بابویه، کمالالدین و تمام النعمة، ج۲، ص۶۴۶، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش.
۵ - معنای حقوقیواژه حق در بسیاری از احادیث بر معنای حقوقی دلالت دارد. این معنا در ابعاد گوناگون (مانند حق خدا بر انسان، حق اعضا و جوارح و حقوق متقابل انسانها در مناسبات اجتماعی) مطرح میشود. بر اساس روایات، منشأ تمامی حقوق، حق خدا بر بندگان است، [۴۹]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
که از جمله آنها عبادت خالصانه و اطاعت خدا، شریک نگرفتن برای او و تقوای الهی است؛ [۵۱]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۱۹۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
[۵۲]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
[۵۳]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۲۱۶، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۵۴]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۴، ص۱۳۶، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۵۵]
ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۱۹، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
اگرچه به گفته علی علیهالسلام حق خدا بر بندگان، موجب ایجاد حق متقابل برای بنده نمیشود، اما در صورت التزام بنده به حقوق الهی، خداوند از سر فضل بر خود لازم کرده است به او پاداشی دوچندان دهد. [۵۶]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
و امر دنیا و آخرتش را کفایت و او را از عذاب رها کند. [۵۷]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
[۵۸]
محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، ج۳، ص۲۱۶، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱.
[۵۹]
ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۱۹، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
اما در مناسبات انسانها هر حقی موجب بوجود آمدن حقی برای طرف متقابل میشود. [۶۰]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
۶ - صاحبان حقوقاز مجموع احادیث چنین برمیآید که صاحبان حقوق بسیارند، از آن جملهاند والدین، فرزند، همسر، همسایه، مهمان، برادر، و دوست. صاحبان حقوق فقط انسانها نیستند. بر اساس روایات، اعضای بدن و فرایض دینی (مانند نماز، حج، روزه و صدقه) نیز بر انسان حق دارند. [۶۱]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۲، ص۳۱۵، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۶۲]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۳، ص۲۲۳، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۶۳]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۴، ص۳۳، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۶۴]
محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، ج۴، ص۳۳۸، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳.
[۶۵]
احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، ج۴، ص۲۱۱، بشرح جلالالدین سیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰.
[۶۷]
ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، ج۲، ص۶۱۹، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۱۴.
به تصریح امام علی علیهالسلام، [۶۸]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۲۱۶، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
عظیمترین حقی که خدا بر انسانها واجب ساخته، حقوق متقابل حاکم و مردم است. همچنین بنابر سخن امام علی علیهالسلام [۶۹]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، خطبه ۹۱، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا).
نهایت حق خدا بر بنده، شناختن خدا تنها از طریق قرآن و سنّت رسول اکرم است.۶.۱ - رسالة الحقوقمجموعه مفصّل و جامعی از این حقوق در رسالهای کوتاه از امام سجاد علیهالسلام، به نام رسالة الحقوق، آمده است. مطابق این رساله، منشأ تمامی حقوق، حقی است که خدا بر بندگان دارد. بزرگترین حق خدا بر بنده، عبادت خالصانه و شرک نورزیدن به اوست. بر اساس این حق اصلی، در هر نعمتی، حقی بر بندگان واجب شده است، که همه این حقوق اهمیت یکسانی ندارند. ۷ - فهرست منابع(۱) ابن ابیالحدید، شرح نهجالبلاغة، چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره ۱۳۸۵ـ۱۳۸۷/ ۱۹۶۵ـ۱۹۶۷، چاپ افست بیروت (بیتا). (۲) ابن ابیجمهور، عوالی اللئالی العزیزیة فی الاحادیث الدینیة، چاپ مجتبی عراقی، قم ۱۴۰۳ـ۱۴۰۵/ ۱۹۸۳ـ۱۹۸۵. (۳) ابن ابی زینب، الغیبة، چاپ فارس حسون کریم، قم ۱۴۲۲. (۴) ابن بابویه، الامالی، قم ۱۴۱۷. (۵) ابن بابویه، کتاب الخصال، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۲ش. (۶) ابن بابویه، کتاب مَن لایحضُرُه الفقیه، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۴۱۴. (۷) ابن بابویه، کمالالدین و تمام النعمة، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش. (۸) ابن حِبّان، صحیح ابن حبّان، بترتیب ابن بلبان، چاپ شعیب ارنؤوط، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۹) ابن حنبل، مسند الامام احمد بن حنبل، بیروت: دارصادر، (بیتا). (۱۰) ابن شعبه، تحف العقول عن آلالرسول صلی اللّه علیهم، چاپ علیاکبر غفاری، قم ۱۳۶۳ش. (۱۱) ابن عبدالبرّ، الاستیعاب فی معرفة الاصحاب، چاپ علیمحمد بجاوی، بیروت ۱۴۱۲/ ۱۹۹۲. (۱۲) ابن ماجه، سنن ابن ماجة، چاپ محمدفؤاد عبدالباقی، (قاهره ۱۳۷۳/ ۱۹۵۴)، چاپ افست (بیروت، بیتا). (۱۳) الاختصاص، (منسوب به) محمد بن محمد مفید، چاپ علیاکبر غفاری، بیروت: مؤسسة الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۰۲/۱۹۸۲. (۱۴) محمد بن اسماعیل بخاری، صحیح البخاری، (چاپ محمد ذهنیافندی)، استانبول ۱۴۰۱/۱۹۸۱. (۱۵) احمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمدباقر محمودی، بیروت ۱۳۹۴/۱۹۷۴. (۱۶) محمد بن عیسی ترمذی، سنن الترمذی و هو الجامع الصحیح، چاپ عبدالوهاب عبداللطیف، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳. (۱۷) محمد بن حسن صفار قمی، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمد «صلّی الله علیه و آله»، چاپ محسن کوچهباغی تبریزی، قم ۱۴۰۴. (۱۸) سلیمان بن احمد طبرانی، کتابالدعاء، چاپ مصطفی عبدالقادر عطا، بیروت ۱۴۱۳. (۱۹) محمد بن حسن طوسی، الامالی، قم ۱۴۱۴. (۲۰) علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهجالبلاغة، چاپ صبحی صالح، بیروت ۱۳۸۷/۱۹۶۷، چاپ افست قم (بیتا). (۲۱) کلینی، الکافی. (۲۲) علی بن حسامالدین متقی، کنزالعُمّال فی سنن الاقوال و الافعال، چاپ بکری حیانی و صفوة سقا، بیروت ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۲۳) مجلسی، بحارالأنوار . (۲۴) محمد بن محمد مفید، الامالی، چاپ حسین استادولی و علیاکبر غفاری، بیروت ۱۴۱۴/۱۹۹۳. (۲۵) احمد بن علی نسائی، سنن النسائی، بشرح جلالالدین سیوطی، بیروت ۱۳۴۸/۱۹۳۰. (۲۶) یعقوبی، تاریخ . ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حق در لغت و قرآن و حدیث»، شماره۶۳۲۱. |